×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

پروازبه آرزوها

عشقی که دسترسی بدان نیست ولی خاطرش زیباست

× جامانده چیزی ، جایی که دیگرهیچ چیز ، هیچ گاه جایش را پرنخواهد کرد.... )حسین پناهی(
×

آدرس وبلاگ من

parvaz.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/hamid.7

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

دو شعر عاشقانه از دو شاعر نامي

دو شعر عاشقانه از اين دو شاعر نامي كه شعرهايي عاشقانه براي هم و در جواب همديگر مينوشتند

 

 
شعر زیبای حمید مصدق

تو به من خندیدی و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز،

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

 
 
 
 
 
جواب زیبای فروغ فرخ زاد

من به تو خندیدم

چون که می دانستم

تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید

و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه

پدر پیر من است

من به تو خندیدم

تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت: برو

چون نمی واست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ...

و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق در این پندارم

که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

جمعه 23 دی 1390 - 1:59:17 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://goo.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 23 دی 1390   4:12:36 PM

جواب زیباترآقای نوروزی به دو شاعر محبوب 

دخترک خندید و پسرک ماتش برد..که به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیده، باغبان از پی او تند دوید به خیالش می خواست ،حرمت باغچه و دختر کم سالش را از  پسر پس گیرد..غضب آلود به او غیظی کرد... این وسط من بودم ، سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم..من که پیغمبر عشقی معصوم ، بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق و لب و دندان، تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم و به خاک افتادم، چون رسولی ناکام!!هردو را بغض ربود...دخترک رفت ولی ،زیر لب این را می گفت:اویقینا پی معشوق خودش می آید...پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:مطمئنا که پشیمان شده بر میگردد!!سالهاست که پوسیده ام آرام آرم،،،عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز!!!جسم من تجزیه شد ساده ولی، ذراتم ...همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت...؟؟

http://goo.gegli.com

ارسال پيام

جمعه 23 دی 1390   2:06:08 PM

همین دلتنگیهای فصلی
همین دلشوره های بیخودی
همین لبخندهای گاهی به گاهی
همین چشمهای خیس یواشکی
همین لجبازیهای شبیه بچگی
... ... ... همین بغض های بیقرار
همین دلهره های مشکوک
اصلا همین نوشته های خط خطی ؛
همه‌ی اینها عشق است
خود ِ خود ِ عشق است
سختش نکن!
عشق همین اتفاقات ساده است

آخرین مطالب


سخنان ماندگار



مهربان


داستان ماشین حمل زباله


مزاج وطبع شما چیست! مزاج شناسی


بزرگترین دشمن شما کیست ؟


موضوع انشا : ازدواج راتوصیف کنید


همراهی احساس باتصویر


10 اصل طـــلایی گــاندی که شـــما و دنیـــایتان را متحول کــند


هر اتفاقي كه براي ما مي افتد به نفع ماست


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

379768 بازدید

2 بازدید امروز

96 بازدید دیروز

721 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements